متن آهنگ محسن چاوشی
من جلد تو هستم بر بام تو هستم تو شمس منی من خورشید پرستم
مغرب همه اندوه اندوه غروبت ای قبله مشرق ثنا گوی تو هستم
ای نای گلویت همچون نی داوود حکم آن چه تو گویی من لال تو هستم
گنجشک گلویم شرح است چون منصور بر دار تو هستم غربال تو هستم
بر دار تو هستم غربال تو هستم …
حیران تو گردند آن کس که بدیدت آن دم چو برفتی صد بار شهیدت
میسوزم و نالم چون آتش نمرود باز آی گلستان بر داغ عبیدت
ای طاق ثریا طاقت به نماندست مارا بستان از این ولوله بازار
ای از سر لطفش خوش در تو دمیده هر دم که تو خواندیم انگار نه انگار
انگار نه انگار …
ای سرمه کشیده روز و شب مارا ای سرو بریده نشناخته ما را
پایان بده جانا این آمد و شد را راحت کن و بستان این خوف و رجا را
این خوف و رجا را …
ای نای گلویت همچون نی داوود حکم آن چه تو گویی من لال تو هستم
گنجشک گلویم شرح است چون منصور بر دار تو هستم غربال تو هستم
بر دار تو هستم غربال تو هستم
خواننده : محسن چاوشی
نام آهنگ : پ ثریا
زبان آهنگ : فارسی
توضیحات آهنگ: Mohsen Chavoshi-Taghe Soraya